سیستم مدیریت شهری
برنامهریزی اجتماعی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی رواج یافت. در آن دهه، دولت و مدیران شهرهای بزرگ دریافتند که ناآرامیهای اجتماعی مانند قومی، نژادی و طبقاتی؛ تهدیدی برای پایداری اقتصادی و سیاسی در شهرها است. از اینرو، مقوله برنامهریزی اجتماعی، اقبال و رواج یافت. در واقع، برنامهریزی اجتماعی، به عنوان نشانهای از برابری طلبی و مشارکت جویی دولت و مدیران شهر، تفسیر شد. (رمضانی خورشیددوست، ۱۳۸۲، ۳۸ – ۴۱)
با این حال نقطه شروع مدیریت شهری به معنای نوین آن را بایستی در تحولات دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی جست. در این زمان و پس از دوره رکود نسبی دهه ۸۰ مضامین و مفاهیم جدیدی در ارتباط با نقش و وظایف دولتها به وجود آمد و دولت رفاهی که در دهه ۷۰ ناکارآمدی خود را در مواجهه با رخدادهای جاری در زمینههای فنی و اجتماعی نشان داده بود جای خود را به دولت حداقلی داد و دولتهای محلی در پرتو مدیریت نوین دولتی به توانمندساز بدل شدند. فرایند تمرکززدایی نیز در تبدیل مدیریت شهری به یک فعالیت قدرتمند و دارای اختیارات قانونی سرعت بخشید. در گام آخر تحلیل اندیشههای پوزیتیویستی در مقابل تفکرات انتقادی و ساختارگرایانه در حوزههای اجتماعی و فرهنگی و شکست راه حلهای همسان در نقاط مختلف که از روی نمونههای غربی الگو برداری شده بودند (به عنوان نمونه طرحهای اقتصادی در آمریکای لاتین) و تأکید بر حل مشکلات به صورت محلی در اهداف توسعه هزاره سبب تقویت بیش از پیش مدیریت شهری، علیالخصوص در کشورهای در حال توسعه شد.
مدیریت شهری نقشی فعال در توسعه ی مدیریت و هماهنگ سازی منابع برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری دارد و هدفاساسی آن ایجاد محیطی قابل زندگی برای همه ی افراد جامعه که همراه با عدالت اجتماعی، کارایی اقتصاد و پایداری زیست محیطیمی باشد، بنابراین در این مقاله ابتدا به بررسی سیستم مدیریت شهری، وظایف، عملکرد و جایگاه آن در نظام برنامه ریزی شهریکشورهای توسعه یافته و ایران پرداخته شده و سپس اهداف و راهبردهای سیستم مدیریت شهری در ایران بیان شده و نهایتامحدودیت های ساختاری این سیستم در ایران در مقایسه با کشورهای توسعه یافته مورد بررسی قرار گرفته که نتایج حاصله حاکیاز آن است الگوی سیستم مدیریت شهری در ایران به صورت متمرکز می باشد که دولت های مرکزی در اداره ی شهرها دخالتمی کنند و الگوی آن ها مبتنی بر دیوان سالاری می باشد، اما مدیریت شهری در کشورهای توسعه یافته به شیوه ای غیرمتمرکزمی باشد، به طوری که دولت ها بیشتر نقش سیاست گذاری و تسهیل سازی دارند و وظایف آنها جنبه حاکمیتی دارد و مدیریتمحلی، شهرداری ها و بخش خصوصی مسئولیت امور شهری را برعهده دارند، و در نهایت پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت سیستممدیریت شهری در ایران ارائه می گردد.