تئوری ذهن
توانایی نسبت دادن حالتهای ذهنی یعنی نیات، احساسات، خواستهها و
باورها به خود و دیگران و درک این که حالات ذهنی دیگران میتواند متفاوت از
حالات ذهنی خود فرد باشد اصطلاحا نظریهی ذهن یا اختصاراTOM نامیده میشود.
نظریه
ذهن احتمالا واکنشی انطباقی به تعاملات اجتماعی اولیه میباشد( پریماک و
وودراف، ١۹۷۸ ). در سه دههی اخیر پیشرفتها و پژوهشهای گستردهای در
زمینهی تحول نظریهی ذهن در کودکان نابهنجار، زیربناهای عصبی فیزیولوژیکی
آن در مغز و اکتشاف بخشهای موثر در این واکنششناختی و نقش نورونهای
آیینهای، همچنین بررسیهایی در مورد نظریههای مختلف در این حیطه مهم
تحولی صورت گرفته است.
به دنبال تحقیقات گسترده در زمینهی تحول بهنجار
نظریهی ذهن، بخش آسیبشناسی نظریهی ذهن نیز به سرعت رو به گسترش بوده و
هر روز با نتایج چشمگیری در مورد نقصهای نظریهی ذهن در افراد مبتلا به
اسکیزوفرنی، اختلالات شخصیتی، کودکان اتیستیک، سندرم آسپرگر و غیره مواجه
هستیم.
در این مقاله تلاش شده است بیشتر به بررسی تاریخچهی نظریهی
ذهن، نظریهی ذهن به عنوان ابزاری برای سازگاری با پیچیدگیهای اجتماعی،
رویکردهای نظری مختلف در زمینهی نظریهی ذهن، مراحل مختلف تحول نظریهی
ذهن در کودکان بهنجار، مکانیزمهای مغزی نظریهی ذهن، ارتباط نظریهی ذهن
با سایر تواناییها پرداخته شود.
هدف: مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی
همبستگی است که باهدف بررسی ارتباط نظریه ذهن و ناگویی هیجانی در یک گروه
غیر بالینیفلسفه ذهن در فلسفه اسلامى روشن است که نظریه ذهن و نفس یا فلسفه ذهن نفس بهطور عمده در بخش علم النفس از کتب مرجع فلسفه اسلامى( مشایى،اشراقى،صدرایى و…)متمرکز است.
اگر
حتىفرض کنیم که آثار معاصر در فلسفه اسلامى در سایه این مواجهه،نظریات
بدیع و جدیدى را نیز در بر نداشته باشند، حداقل،واجد تحلیل بیشتر
دعاوى،ارایه طبقهبندىهاى مناسب،به کار بردنزبان آشکار،ارایه ادله جدید بر
دعاوى قدیم،جمعبندى نظریات،مطالعات مقایسه اى و هستند.
به همین دلیل
مناسب بهنظر مىرسد که براى طرح فلسفه ذهن در فلسفه اسلامى،نخست از منابعى
که به استقبال مباحث جدید فلسفى در باب نفس/ذهن رفتهاند ودر چارچوب زبان
امروزى( از جهت مباحث،سهولت بیان و…)شکل گرفتهاند،آغاز کنیم،حتى پیشنهاد
مىشود از قالب و مدل مباحث کتب معاصر فلسفه اسلامى،در طراحى فلسفه ذهن
قدما استفاده گردد.
منبع : تئوری ذهن