تغییر سازمانی
عوامل مختلفی در فرایند تغییرات سازمانی مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما
نویسندگان مقاله بر این موضوع متمرکز شدهاند که مدیران چه نگرشی نسبت به
عوامل محیطی و تغییرات سازمانی دارند و این نگرشها چگونه بر تصمیماتی که
ایشان در مورد اقدام به تغییرات مختلف سازمانی اتخاذ میکنند، موثر است.
در این مقاله به بحث پیرامون تعریف تغییر سازمانی
و چگونگی مدیریت و رهبری آن میپردازیم، در هر سازمانی تواناییهای
بلقوهای وجود دارد که میتوان به نحو مطلوبی از آنها در جهت تغییر و
ارتقای عملکرد سازمانی بهره برد.
در عصر کنونی ظرفیت تغییر سازمانی یک
قابلیت سازمانی مهم و استراتژیک و منبعی برای مزیت رقابتی شناخته شده است
متفکران استراتژیک سازمانها باید از فرآیندها و بحرانهای روزانه فراتر
رفته و توجه خود را بر توسعه ظرفیت سازمان برای پاسخگویی موثر به عدم
اطمینانهای محیطی معطوف دارند.
الگوی مورد استفاده برای ارزیابی تفکر
استراتژیک، مدل پنج عنصر تفکر استراتژیک جین لیدکا و الگوی ارزیابی ظرفیت
تغییر سازمانی، مدل هشت بعدی ویلیام جاج میباشد.
تحلیلهای آماری نشان داد سازمانهایی که سطح تفکر استراتژیک بالاتری دارند، از ظرفیت تغییر سازمانی بالاتری نیز برخوردارند.
همچنین
مشخص شد همبستگی مثبت و معنیداری میان هر یک از عناصر پنجگانه تفکر
استراتژیک( دید سیستمی، تمرکز بر هدف، فرصتجویی هوشمندانه، تفکر در زمان و
فرضیه محوری) و ظرفیت تغییر سازمانی وجود دارد.
مقاومت،
به عنوان برآیند نیروهای فردی و سازمانی تعریف میشود که بهطور باثباتی
هدایت میشود؛ بنابراین، مدیران استراتژیک سازمان ها، چنان رویکردی از
مقاومت را تشریح میکنند تا چگونگی مقاومت افراد سازمانی را در برابر
تغییرات سازمانی را کشف و راههایی برای غلبه بر این مشکل اساسی سازمان
دست یابند هنگامی که صحبت از مدیریت تغییر در سازمان میشود، باید دو مفهوم
مرتبط با آنرا نیز در نظر گرفت که شامل خود تغییر و مدیریت پروژه هستند.
مدیریت
تغییر در سازمان، فرایندها، ابزارها و تکنیکهایی هستند که افراد را
هنگام تغییر به خوبی مدیریت میکنند تا نتایج مورد نیاز در کسب و کار بدست
آید.
این تغییرات باید کمترین هزینه را برای سازمان به دنبال داشته و
کارکنان در برابر آنها مقاومت نکنند و حتی کارایی شان به حداکثر برسد.
منبع : تغییر سازمانی