انگیزه پیشرفت و نظریه های آن
انگیزش از موضوعات و مفاهیم اساسی در مدیریت سرمایهای انسانی بوده و
آثار و نوشتههای بسیاری در خصوص انگیزش از سوی دانشمندان مختلف مطرح شده
که در آنها هم از نظر تیوریک و هم از نظر تجربی، فنون انگیزشی مورد
استفاده توسط مدیران برای بهبود عملکرد افراد مورد بحث و بررسی گرفته است.
نظریه
پردازان کلید موفقیت سازمانی را مدیریت موثر نیروی انسانی میدانند و با
وجود حرکت سریع سازمانها به سوی فن آوری، نقش انسان به عنوان عامل حیاتی و
استراتژیک سازمان بیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است.
در قرن جدید با
پیشرفت سطح رفاه بشر، شاید دیگر مسایلی مانند نیازهای زیستی نتواند محرک
نیرومندی برای به جریان انداختن زندگی بشر باشد و حالتی از پوچی و بیهودگی
در حال گسترش است.
بنابراین اگر بتوانیم افراد جامعه را به سوی زندگیای
بهتر سوق دهیم، یعنی این نگرش که باید در تمام مراحل زندگی هدفی برای
پیشرفت خود داشته باشیم و در واقع انگیزه پیشرفت ایجاد کنیم، میتوانیم بسیاری از مشکلات روانی را کاهش دهیم.
این مسیله در روانشناسی مثبت نگر[۱] حتی به عنوان یک روش درمانی مورد توجه قرار گرفته است.
بگونهای
که به فرد میآموزند که در هر موقعیتی حتی وقایع ناگوار زندگی به دنبال
فرصتهای ایجاد شده باشد، نه این که در جریان افکار منفی خودکار[۲] خود
گرفتار شود.
در روانشناسی مثبت نگر، پیشرفت هدف نیست بلکه منظور اصلی
ایجاد هدف در زندگی است( کوری، ساتویندر و ادواردو[۳]، ۲۰۱۰ ). البته این
که فرد خود را گرفتار ملاکهای رقابتی اجتماعی کند کار درستی نیست،
پیشرفت باید با توجه به ملاکهای فردی و برای تامین نیاز به شکوفایی فرد
باشد و فرد باید بیاموزد که بیشتر بر مبنای انگیزههای درونی خود رفتار
کند تا در صورت عدم موفقیت از مسیر پیش رفت باز نماند( کوهن، فریدریکسون،
برون و کان وی[۴]، ۲۰۰۹) .
منبع : انگیزه پیشرفت و نظریه های آن