یادگیری سازمانی
با توسعه دانش و فناوری و گسترش حیطههای کسب و کار ازجمله سازمانهای مجازی
یا تحت شبکه، بنگاههای اقتصادی گسترش یافته، ومحیط کسب و کار به محیطی
رقابتی و پر از چالش تبدیل گردیده و پارادایمهای جدیدی ظاهر شده که بقا را
برای بسیاری از بنگاهها مشکل ساخته است.
در چنین محیطی طبیعی است که امتیازهای رقابتی تغییر شکل دهند.
از این رو، مرکزیت پارادایم جدید، یادگیری است.
بنابراین، سازمانهایی موفقتر هستند که زودتر، سریعتر و بهتر از رقبا یادبگیرند.
درست به همین دلیل است که مفهوم سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی در سالهای اخیر مطرح شده و رشد فزایندهای داشته است.
سازمانها
به جای رفتارها و حرکتهای سنتی خود که در بهترین شکل آن در برگیرنده آموزش
نیز میبود، تبدیل به سازمانی شوند که همواره یاد میگیرند، یعنی کوشش خود
را در جهت یادگیری به عنوان یک امتیاز رقابتی به کار میبرند.
در مقاله حاضر، ضمن تعریف سازمان یادگیرنده و مشخص ساختن ویژگیهای اصلی آن، سعی میشود که عواملی( مانند استراتژی، مدیریت، فرهنگ و.
در
این مقاله سعی شده است با ارایه تعاریف کلی و بحث درباره اهداف یادگیری
سازمانی، انواع و میزان کاربرد انواع،سطوح، فرآیند، مهارت ها، ارکان و
موانع یادگیری سازمانی و سایر موارد مرتبط با آن، به درک بهتر این مهم
ودرنتیجه استفاده مطلوبتر از آن در سازمانها کمک شود.
بررسی ریشههای تاریخی یادگیری سازمانی نشان میدهد که پایه و اساس آن یادگیری فردی و آموزشهای سازمانی بوده است.
گاهی
اوقات عبارتهای یادگیریسازمانی، آموزش سازمانی و سازمان یادگیرنده به
اشتباه، جای یکدیگر به کارگرفته میشوند که در این مقاله به وجوه تمایز
آنها نیز اشاره شده است
منبع : یادگیری سازمانی